سرویس سیاست مشرق- روز گذشته ارتش تروریستی رژیم صهیونیستی بیش از ۳۰ بار به محله ضاحیه در جنوب بیروت حمله کرد، هدف از این سلسله عملیاتها ضربه ساختار فرماندهی و تجهیزاتی مقاومت لبنان بود. برخی اخبار تائید نشده حکایت از آن داردکه عمق این اقدامات تروریستی زیاد بوده است.
پسازاین حمله در یک جنگ روانی با پیوست خبر شهادت سید حسن نصرالله رهبر مقاومت لبنان در شبکههای اجتماعی داخلی و خارجی بهصورت گسترده پخششده که حکایت از برنامهریزی برای آن داشت.
بهصورت طبیعی در این مقطع از جنگ نوع عملکرد دشمن تابعی از بازخوردهای آن از سوی مقاومت است و باز کردن مشت باعث میشود تا صهیونیستها با چراغ سبز و حمایت آمریکاییها جنایات دیگری را نیز رقم بزنند. ادامه حملات کنترل نشده باهدف باز کردن بیشتر دامنه جنگ و کشاندن آن به لبنان بخشی از این طراحی دشمن است.
از سویی درگیر شدن جبهه لبنان در مقطع کنونی میتواند آثاری داشته باشد که حتی کل منطقه را درگیر خود کند ازاینرو مدل مواجهه با رفتار صهیونیستها بسیار مهم بوده و باید پازلهای برخورد با آن بهصورت هوشمندانه و باظرافت خاص پیش برود زیرا هر خطا در مواجهه میتواند آثار غیرقابلکنترلی داشته باشد.
پیگیری رد عوامل ترور در تهران
اما حمله به ضاحیه و ترورهای پسازآن تنها لبنان را درگیر نکرده و تا تهران امتدادیافته و شعاع پیوست رسانهای آن بازشده است. ازجمله آنکه پس از اعلام خبر احتمال ترور رهبران ارشد مقاومت برخی اکانتها و رسانههای خاص که خود را منتسب به جریان انقلابی نیز میدانند پشت دست صهیونیستها بازی کرده و فضا را بهشدت آلوده کردند.
این جریان آشکار اما مرموز تلاش کرد با تکیه کردن بر فضای احساسی شکلگرفته بار دیگر جهت اصلی را تغییر داده و برای ترورهای لبنان عامل داخلی پیدا کند. درحالیکه ارتش رژیم صهیونیستی بهصورت علنی پشت ترورها ایستاده و نتانیاهو از داخل نیویورک اتاق عملیات را هدایت کرده برخی در داخل کشور با گرفتن ژست رادیکال در تلاش هستند تا آدرس غلط بدهند.
پاک کردن رد عامل اصلی جنایت پیشازاین نیز در سابقه این جریان وجود دارد تا جایی که بعد از ماجرای انفجار پیجرها در بیروت این شبکه اعلام کرده بود که داماد یکی از روسای سابق جمهور بانفوذ در ساختار حزبالله توانسته است آن را آلوده سازد. این خبر آنچنان ضعیف تنظیمشده بود که حتی در رسانههای عبری نیز بازتاب نیافت اما به اهداف خود در داخل کشور رسیده و در یک پیامرسان داخلی با شدت بالا وایرال شد.
در ماجرای جنایت ضاحیه نیز مدل و رفتار این جریان قابلتوجه است. حمله به دولت مستقر در پاستور و دادن گرا برای تلاش برای سرنگون کردن آن بهعنوان عامل ترور ازجمله این موارد است. این شبکه با پخش گسترده شایعه پالس پزشکیان به صهیونیستها در آمریکا، تلاش کرد فرضیهسازی کرده و با ایجاد انشقاق در صف واحد علیه دشمن فضا را آلوده کند.
عجیبتر آن است که این شبکه نیمه محرمانه این بار پای فرماندهان نظامی را نیز وسط کشیده و آنها متهم به کمکاری درباره عمل در مقاومت کرده است. حمله به فرماندهان نظامی عالیرتبه و مؤثر در جبهه مقاومت برای اولین در میانه انتخابات ریاست جمهوری شکلگرفته و پسازآن تداوم یافت. سطح اتهام زنی به فرماندهان ارشد نظامی تا جایی پیش رفت که وبسایت صدای آمریکا درباره آنیک گزارش اختصاصی نوشت!
دو لبه یک قیچی کنار هممعنا دارد!
به نظر میرسد عملکرد این شبکه در مقطع کنونی تنها انگیزه انتخاباتی نداشته و برای بیرون از مرزها کارکرد پیداکرده است ازجمله آن مجموعه اقداماتی است که بتواند روحیه مقاومت را تضعیف کند.
ایجاد التهابات سیاسی در داخل کشور از یکسو و نیز تخریب سازمان نظامی و کاهش روحیه آن از سوی دیگر چون دو لبه یک قیچی عمل کرده و در فصل جدید از ترورهای صورت گرفته توسط صهیونیستها نقش قابلتوجهی خواهد داشت تا جایی که این شبکه بهعنوان بازوی رسانهای ارتش رژیم اسرائیل نقش بازی کرده است.
پیش از عملیات تروریستی ضاحیه نتانیاهو در نطق در سازمان ملل گفته بود که جایی در ایران نیست که صهیونیستها دستشان به آن نرسد، این دستهای آلوده برای اثرگذاری در داخل نیاز به پیوستهایی داشته که برخی از آنها رسانهای است!